سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خاطرات طلایی

نظر

سفره ی ناهارو جمع می کنم و بهش میگم : ما آدمای خوشبختی هستیم ، مگه نه ؟!! می پرسه : چطور مگه ؟!! ... میگم : همه ، ما رو خوشبخت ترین خانواده ی روی زمین میبینن !! در تایید حرفم سرش رو تکون میده و .. ادامه میدم : چون ما همیشه نیمه ی پر لیوانمون رو می بینیم و هیچ وقت نذاشتیم نیمه ی خالی لیوانمون رو کسی ببینه .. حتی چشممون رو به روی نیمه ی خالی لیوانمون بستیم . لبخندش کمرنگ میشه .. بهش میگم : مگر غیر از اینه ؟!!  میگه : نه همنیطوره که می گی  !!

 

 

+ می تونم بگم ،همسرم قوی ترین مردِ زندگیِ من ِ .. انقدر قوی که تو سخت ترین لحظه های زندگی تونستم بدون هیچ هراسی بهش تکیه بدم و بزرگترین درسی که بهم دادِ .. ایمانِ ... ایمان به خدا .. ایمان به نازنین معبود بی همتا ..