پيام
+
صبح شده بود و خدا داشت خورشيد را ، راهي زمين مي کرد . ياکريم ها ، سر سجاده ي سحر شکرانه مي خواندند . و آب در دل رود سُر مي خورد و آوازش را راهي دريا مي کرد . پيرزني روسري سفيدش را گره زده بود و داشت به ميعاد گاه آفتاب مي رفت . و ما قرارمان کنار پرچين صبح ، در سايه سار آواز گنجشک ها ، دست در دست خدا بود . وقتي ستاره ها داشتند به آغوش مهتاب کوچ مي کردند !
-خود نوشت-
*خاطره*
96/12/7
سايه سادات ツ
چقدر قشنگ بود =)
هايدي
سايه مي‌بيني رفقا دور و برمون چه قلمايي دارن؟ =) @};-
سايه سادات ツ
اره ميبينم .... فقط تويي که قلم نداري :D
هايدي
{a h=mamanenini}سايه سادات ?{/a} خودکار که دارم در عوض:D
*خاطره*
{a h=mamanenini}سايه سادات ?{/a} مچکرم سايه جان ...@};- قشنگ حضور شماست خواهرم=)
*خاطره*
{a h=banamak57}هايدي{/a} ئه هايدي جاااان:-) ما ک به دعوت شما پيشکسوتان به دنياي وبلاگ نويسي ورود پيدا کرديم خوااااهر:-D ياد بلاگفاي خودمون بخير=) @};-
*خاطره*
{a h=mamanenini}سايه سادات ?{/a} سايه جان عوضش هايدي توي مزاح بي نظيرن=) @};-
سايه سادات ツ
خخخخخ از صبح هي خواستم بيام زير کامنتم بنويسم قلم نداري عوضش مداد و خودکار داري :D خوبه خودتم اذعان کردير:D من چند تايي قلم دارم يکي دوتاش دزفوليه :D
سايه سادات ツ
خاطره جون هايدي علاوه بر مزاح و شوخي توي خيلي چيزا بيسته =) دستپختشو نخوردي واااااي مزه ي دلمه اش هنوز زير دندونمه ... اينو فقط من نميگماااا . زينب و فاطمه هم عاشق دلمه هاشن . يه بارم برام حليم بادمجون درست کرد فرستاد =)
*خاطره*
{a h=mamanenini}سايه سادات ?{/a} بله خواهري مي دونم :-) من هميشه به هايدي جان نمره بيست دادم =) از دلمه هاي خوشمزه هايدي منم خوردم ...هنوز طعمش زير دندونامه B-) @};-
*خاطره*
هايدي جان شما بيستين ... بيست :-) @};-
سايه سادات ツ
دلمه هاي هايدي ثبت جهاني بايد بشههههه . چقدر اين سري خواستيم گولش بزنيم باز دلمه بپزه ولي نشد ! برگ مو نداشت :{
سايه سادات ツ
*هايدي* شوخي کردماااااا يه وقت ناراحت نشده باشي از حرفم ک قلم نداري !!!!
هايدي
{a h=mamanenini}سايه سادات ?{/a} خخخخخ حالا هي هندونه بزار زير بغلم خخخ. واااا براي چي ناراحت بشم؟؟ تااااازه روان‌نويسم دارمB-)
هايدي
{a h=khanoomtala} خاطره {/a} نوش جونت عزيزم. ان شاالله يه اتفاقاتي بيفته برات حليم بادمجونم درست کنم مگه نه سايه؟ خخخ
هايدي
سايه جون لطف داري عزيزم. ديگر اينجوريا هم نيست. خاطره جون از تو هم ممنون. بيست وجود شما دوستانه@};-
*خاطره*
{a h=banamak57}هايدي{/a} مرسي خواهري ...=) ايشالله :) @};-
هايدي
{a h=khanoomtala} خاطره {/a} فدااات
هايدي
{a h=mamanenini}سايه سادات ?{/a} سااااايه ميگم تو که رفيق نابابي، بيا و نابابيت رو دوباره اثبات کن خخخخ ببين فاطمه و زينب رو مي‌توني بياري اينجا! قبلاً فقط تو اتاق خصوصي بودن؟ يا اين جام ميومدن؟ درهرحال ببينم چند مرده حلاجياااا
سايه سادات ツ
هايدي چ خوب ک روان نويسم داري:D خخخخ انشاالله که برا خاطره هم حليم بادمجون ويارونه بپزي =) بعد خودت ويارونه لازم بشي يکي ديگه برات بپزه :D من حال ندارم :D
سايه سادات ツ
والا نميدونم زينب و فاطمه عمومي ميومدن يا نه .... فک کنم محدود در حد چند تا لايک .... زينب ک عمرا بياد :-| فاطمه هم ک ني نيش کوچولوئه وقت نداره اصلا :-| ديگه هم کسي رو نميشناسم ک علاقه اي به پارسي داشته باشه . قبلا هم خواهرامو ميخواستم بيارم ولي دم به تله ندادن :D
هايدي
{a h=mamanenini}سايه سادات ?{/a} خخخخخخ استرس نداشته باش من ويارونه لازم نمي شم خخخ
هايدي
{a h=mamanenini}سايه سادات ?{/a} عه چرا زينب نمياد؟ يا بايد افراد فعال بياريم پارسي يا خودمونم بريم. راه حل ديگه اي داري بگو؟ :دي
سايه سادات ツ
راه حل ديگه ترکوندن پارسيه کلا هيشکي نياد :D
هايدي
{a h=mamanenini}سايه سادات ?{/a} خخخخ دور از چشما مدير! بياد ببينه داريم براي براندازي پارسي نقشه ميکشيم خخخخخ
سايه سادات ツ
براندازي نيست ک انفجاره ! انفجار نور :D
هايدي
{a h=mamanenini}سايه سادات ?{/a} ترکوندن پارسي که کسي نياد ميشه انفجار نور؟ اصلا نابوديه خخخ
سايه سادات ツ
:D اصلا تسليم !
سايه سادات ツ
واااااي خاطره برگزيده شد اين فيدت ؟!=) خوشحالم
_ _
{a h=mamanenini}سايه سادات ?{/a} تسليم .....خخخخخخ
*خاطره*
{a h=mamanenini}سايه سادات ?{/a} متشکرم عزيزم =) @};-سپاسگزارم از لطف بي دريغ و عنايات دبيران پارسينامه :-) @};-
*زينب*
{a h=mamanenini}سايه سادات ?{/a} :-) سلام . اومدم به احترام تون ولي اصلا حوصله حرف زدن ندارم . منو ببخشين . هر وقت بتونم بيام لايکتون ميکنم @};-
سايه سادات ツ
سلااااام =) چقدر خوشحالم کردي =) باشه عزيزم هر جور راحتي . اصلا دوست ندارم مجبور بشي
هايدي
{a h=u0f58784ed9693ae2} زينب {/a} واااااي زينب جووون خوشحالم اينجا مي بينمت. چطوري خواهر کم حرف من؟ ساااايه نگفتم تو ميتووووووني:دي:دي
سايه سادات ツ
ما اينيم ديگه B-)
*خاطره*
{a h=u0f58784ed9693ae2} زينب {/a} سلام خواهر :-) خوشحالم که شما هم اومدي پارسي =) @};- از ديدنتون بسيار خوشحال شدم :-D
*زينب*
{a h=banamak57}هايدي{/a} سلام :-) ممنونم بچه ها . هايدي جون من خيليم کم حرف نيستم :-) اينجا حوصله حرف زدن ندارم
*زينب*
{a h=khanoomtala} خاطره {/a} منم خوشحالم از ديدن نوشته هات @};- اميدوارم موفق باشي و مثل هميشه بدرخشي
*خاطره*
{a h=u0f58784ed9693ae2} زينب {/a} مچکرم زينب جان:-) @};- ايشالله و همچنين شما خواهري=)